بی معشوقگی
تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی
نم ندهی به کشت من آب به این و آن دهی
«مولانا(ع)»
.........................................
پ.ن:
سالها گرسنه بودم
در کنارش
برای عشق جوانی اش
عاشقانه می سرود
تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی
نم ندهی به کشت من آب به این و آن دهی
«مولانا(ع)»
.........................................
پ.ن:
سالها گرسنه بودم
در کنارش
برای عشق جوانی اش
عاشقانه می سرود
همیشه سر می شکست
حالا دل می شکند دیوارت
پ.ن: ای که از کوچه معشوقه ما می گذری
برحذر باش که سر می شکند دیوارش


گله مند نیستم. چرا که همه سعی می کنند و باید سعی کنند، برای خود و به سود خود باشند. حق هم همین است. من هم با این گونه بودن شان مشکلی ندارم، مشکل من جایی است که یکی از دوستان در مواجهه با حقیقت سعی در کتمان آن داشت.
می گویم: فلانی هم فیس داره.
- نه!
- جزو دوستان فیسبوکی تان است.
- عحب. آهان.
- مگر ازشون خبر ندارید؟
- نه خیلی وقته بی خبرم. چطور میشه برم پیچش رو ببینم؟
و من زودباور هی توضیح می دهم که چنین و چنان. بعد فضولیم گل می کند و می روم پیچ هردو و می بینم استاتوس های او را آن یکی شیر کرده و این کی هم استاتوس های او را لایک کرده و مانده ام که خب این کتمان برای چیست؟
آموختم از تو همیشه سرد باشم
در گیرودار زندگی نامرد باشم
وقتی که جان خاطراتت را گرفتم
پشت و پناه خود بمانم مرد باشم
